چه موی باریکیست میان حقیقت و انکارش . وقتی که به خاطر دلی نمی گویی که حقیقت روشن است و زمانی که می ترسی از متهم شدن به تاریکی .
کسی نخواهد فهمید دردت را ولی این تویی که خرد خواهی شد از درون و در خود می شکنی و فرو می ریزی و پایان میابی و بعد فراموش می شوی بی آنکه بدانند که بودی و برای چه مردی .
تو به فراموشی سپرده می شوی همراه با تمام گرمایی که زمانی زندگی می بخشید به سیاهی و باز تو را به خاطر خود خواهیت متهم خواهند کرد . حتی نمی گذارند از گرمای خاطراتت چیزی بماند . نه ، همان بهتر که بروی ، تمام و کمال !
بسم الحق
سلام
ما داریم یه سایت راه می اندازیم برای ارائه اطلاعات و خدمات بهداشتی و پزشکی . ممنون میشیم اگه یه سر بزنید و پرسشنامه نظرسنجی رو تکمیل کنید . اگه به دوستان دیگه هم خبر بدید که عالی میشه .
ضمنا یه اشتراک یک ماهه نامحدود اینترنت شاتل به قید قرعه به ۲۳ نفر از بازدیدکننده تقدیم میشه .
حق همراه
سلام ممنون که اومدی آره داستان واقعیه خودمم نمیدونم چرا پا دادم اما میدونم هر چی بدبختی دارم میکشم از علی شروع شده اددت کردم